حانیهحانیه، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

فرشته کوچک خوشبختی

چهارده ماهگی قند عسل و تولد آقای پدر....

1392/9/22 15:19
نویسنده : مامان لیلا
143 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر بهترین فرشته ی روی زمین ،دختر نازنینم حانیه گلی...

سلام مهربونم ،

سلام خوشگلکم،

خوبی عزیز دلم؟

لپای خوشگلتو بیار جلو

آخیش چقدر خوشمزه بودنیشخند 

 

قربونت برم مامانی ،14ماهگیت مبارک الهی1400000000000000000ماهه بشی عسلم

امروز ،شما 14 ماهه شدی و بابا مجید 37 ساله 

بابا مجید جون تولدت مبارک

 دخترم ،کلی حرف دارم که برات بزنم اما نمیدونم از کجا شروع کنم و از چی بگم....

الان که دارم این پست رو برات میذارم تو مثل فرشته ها خوابیدی و دل من پر از نگرانی و غمه...

قربونت بشم ،پریشب از روی مبل افتادی ،و حالا خیلی پات درد میکنهناراحتگریه

اصلا فکرشم نمیکردم از روی مبل بیوفتی ،آخه همیشه کارت اینه که میری روی مبل ،می ایستی ،میشینی،پایین میای و...اما این بار روی مبل راه رفتی انگار روی زمینه

وقتی افتادی با پا اومدی زمین وبعد به من نگاه کردی و واییسادی گریه

الهی من بمیرم اشکاتو نبینم دختر نازنینمدل شکسته

ساعت نزدیک12:30 شب بود و تو گریه میکردی و من وقتی دیدم واقعا پات درد میکنه و نمیتونی بزاریش زمین وایی سادم گریه ،به بابا گفتم پاشو ببریمش دکتر اما بابا جون گفت :آخه الان که دکتر متخصص نیست بریم لابد مسکن میدن میگن فردا بیاریدش

خلاصه اینکه نبردیمت دکتر و شما تا ساعت3 نیمه شب از درد خوابت نبرد ،بغلت کرده بودم و توی خونه راه میرفتیم و تو چشمای نازتو میبستی اما یه دیقه نشده از درد بیدار میشدی و منم گریه میکردمدل شکستهگریه

خیلی شب بدی بود ،با قطره استامینوفن خوابت برد،فردای اون روز از دکترت نوبت گرفتیم و با بابا مجید و مامانی و پدر جون بردیمت دکتر ،تا دکتر رو دیدی زدی زیر گریه و اصلا نذاشتی که معاینه ات کنه اونم گفت باید عکس بگیرید ،بماند که چه ماجرایی بود عکس گرفتن از پات ،انقدر گریه کردی که صدات گرفته بود ،عکس رو دوباره بردیم پیش دکتر و گفت که من چیزی توی عکس نمیبینم ولی بهتره یه ارتپد هم ببینه،ما هم راهی خیابونا شدیم هر ساختمان پزشکی رو میدیدیم میرفتیم تا نوبت بگیریم اما اکثر دکترا نبودن،تا اینکه خدارو شکر دکتر بهروزی رو پیدا کردیم و ایشون گفت الحمدلله شکستگی توی عکس دیده نمیشه،و باید 2،3 روزی صبر کرد اگه باز راه نرفت یا بیقراری کرد یا تب و لرز ،دوباره بیاریدش

و ما اومدیم خونه،حالا شما پاتو روی زمین میذاری وچند قدم بیشتر راه نمیری،(موقع راه رفتن  پاتو میکشی و دستت رو به پات میگیری)  و من خییییییییییییلی خیییییییییییلی ناراحتم خدا کنه زود زود خوب بشی و مثل روزای دیگه همش راه برینگران

الهی مامانت فدات بشه گلم ،عکس جدید ازت ندارم تا برات بذارم فقط خواستم چهارده ماهگیتو بت تبریک بگم

انشاالله به زودی میام و برات یه پست میزارم که هم خبر خوب سلامتیت باشه هم چندتا عکس خوشگل....ماچماچماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الهه مامان امیر محمد
22 آذر 92 19:22
سلام گل خوشگلم. 14 ماهگیت مبارک خاله. انشالله 14هزار ماهه بشی دخمل نازم. الهی بمیرم خاله پات اوخ شده؟ بسکه شیطون شدی. انشالله چیز مهمی نیست و زود خوب میشی. مامان لیلای عزیز واسه دخمل نازمون صدقه بزار کنار و اسپند هم دود کن. انشالله بلا دور باشه.
مامان لیلا
پاسخ
ممنون خاله جون خیلی لطف کردی بابت تبریکت
مهتاب
24 آذر 92 0:56
گل نازم الهی برات بمیرم ایشالا که زود زود خوب میشی و مامان جون هم دیگه غصه نمیخوره خدا جونم همه نی نی ها رو برای ماماناشون حفظ کن
مامان لیلا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون،ممنون از دعای خیرت