محرم الحرام.....
زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین!
عشق سوغات کربلاست،اگر مزه اش را چشیده ایم حسین!
هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سروری دادند
ما که هر وقت گفته ایم خدا،از خدایت شنیده ایم: حسین!
از خدایت شنیده ایم که گفت:نقش ها ما کشیده ایم اما
((احسن الخالقین)) از آن گوییم که تورا آفریده ایم حسین!
این علم ها و این علامت ها این چنین بی دلیل خم نشدند
همه ی ما شریک غم های خواهری قد کشیده ایم حسین!
زینت شانه های پیغمبر ! تا شنیدیم ساعت آخر :
دل چگونه بریدی از اکبر، دل از عالم بریده ایم حسین!
تن بی دست مانده ی سقا دیده ای،وای از دلت آقا!
در عوض ما کنار هر آبی عکس دستی کشیده ایم آقا!
بین شرم نگاه عباس و آن دل نازک شما چه گذشت؟
از حرم تا حرم نفهمیدیم ما که هرچه دویده ایم حسین!
روضه های مدینه میخوانیم اول کربلا و میدانیم
از دعاهای مادرت بوده که به اینجا رسیده ایم حسین!
شاعری با نگاه پاییزی به دو چشم بهاری ام خندید
چه بگویم که اشک ما از چیست؟چه بگویم چه دیده ایم حسین؟